از روزنهی غار حرا به سمت قبله که نگاه میکنی، تصویری از مسجدالحرام را در دوردست میبینی و بخشی از هتلها و مجتمعهای اطراف را. آن روزها که محمد (ص) جوان در این خلوت سکوت و تفکر به عبادت مینشست، اگر کسی توفیق نگاه کردن از آن روزنه را میداشت - که جز او و علی (ع) نوجوان کس دیگری نداشت - مسجدالحرامی محقرتر میدید و چند خانهی سادهی گِلی. اما چشمان جهانبین محمد (ص) همان روزها، امروز ما را میدید و دنیایی سراسر شوق به او را که روز به روز بیشتر مشتاق مکتب او میشوند. و تازه مسلمانانی را می دید که امروز با ما از معجزهی نگاه محمد (ص) و هدایت خود به دست رسول رحمت میگویند.
پیامبر (ص) در دیدگاه غرب
«شفا مصطفی» تازه مسلمان استرالیایی است که با تلاشی جدی اعتقاد خود را تبلیغ میکند. او پاسخ مفصل خود را با این آیه از قرآن آغاز میکند:
«(ای پیامبر!) بگو: به راستی پروردگارم من را به راه راست هدایت کرده است؛ به دین استوار و آیین پاک ابراهیم (ع) که از مشرکین نبود.» (انعام:161)
«برای کسی که هیچگاه در کشوری مسیحی زندگی نکرده است، نمیتوان به خوبی تشریح کرد که غربیها چه تصویر خوفانگیزی از حضرت محمد (ص) در ذهن دارند. این تصویر در بین عوام از سر جهل و در بین برخی فرقههای مسیحی به خاطر نفرتشان از پیامبر ما شکل گرفته است. دشمنان اسلام امروز هم مانند گذشته پیامبر اسلام را مجنون و شیطانزده میخوانند و خفیفترین نسبتهای نادرستی که به ایشان میدهند این است که تعالیم او مسلمانان را به سمت تروریسم، ظلم به حقوق زنان و هر گونه ناراستی اجتماعی سوق میدهد. از این رو، بسیاری از مردم غرب از گفتوگوی جدی با مسلمانان بیم دارند. بسیاری از فرقههای مسیحیت، خواندن متون دینی سایر ادیان و مذاهب، حتی دیگر مذاهب مسیحی، را ممنوع میدانند. بنابراین میتوان حدس زد که چقدر میترسند که مردم مغرب زمین مطالبی را بخوانند که تصویری مثبت و غیر شیطانی از اسلام به دست دهد.
دربارهی این مسأله دو عامل عمده وجود دارد: الف) روایات تعصب آمیز عهد عتیق دربارهی حضرت اسماعیل (ع): هر چند این بخشهای عهد عتیق آشکارا دستکاری شدهاند، اما تأثیر دینی و سیاسی عمیقی بر جای گذاشتهاند. ب) جنگهای صلیبی: تبلیغات منفی قرنها پیش علیه اسلام امروز هم تکرار میشود و حتی عوامی که از دین چیزی نمیدانند، به گونهای تحت تأثیر این تبلیغات قرار دارند. خداوند تبارک و تعالی مسلمانان این مناطق را یاری کند تا در دفاع از اسلام گامهای مثبتی بردارند.
لطف بینهایت
من فقط به واسطهی لطف بینهایت خدا به وادی تحقیق و تفکر دربارهی جایگاه پیامبر عزیزمان حضرت محمد (ص) پا گذاشتم. آشنایی من با اسلام از طریق برادرزادهی همسرم، باب تحقیق دربارهی اسلام را به رویم گشود و میخواستم از این راه هم به او و هم به همسرم ثابت کنم که اسلام دینی کفرآمیز است. آن روزها اصلاً تصور نمیکردم که خودم هم روزی مسلمان شوم.
تحقیقات خودم را دربارهی جایگاه خدا در اسلام و مسیحیت، شخصیت حضرت عیسی (ع)، مسئلهی تصلیب و تاریخ قرون اولیهی مسیحیت آغاز کردم. اول کار، قرآن و کتاب مقدس را کنار هم میگذاشتم و مطالبشان را با هم مقایسه میکردم و پس از آن به بررسی دیدگاههای علمای مسیحی و مسلمان روی آوردم. با این حال هنوز هم تصویر روشنی از شخصیت پیامبر (ص) به دست نیاورده بودم و فقط به این نکته پی بردم که مسیحیت راه درست زندگی نیست. البته هنوز هم به حقانیت اسلام ایمان نیاورده بودم، ولی آن را از گزینههایم حذف هم نکردم. از خدا خواستم باز هم کمکم کند.
شیلو؛ پیامبر ناشناخته
با این که در قرآن آیات بسیار زیبایی دربارهی شخصیت و عظمت حضرت خاتم الانبیاء (ص) وجود دارد، ولی من از طریق قرآن به حقانیت ایشان ایمان نیاوردم. بلکه با کمال تعجب ایمان من به پیامبر از طریق کتاب مقدس و به ویژه «عهد عتیق» صورت گرفت.
در انجیل متی، باب 21، آیهی 43 از زبان عیسی (ع) خطاب به علمای یهود خوانده بودم که «پادشاهی خدا از شما گرفته و به قومی داده خواهد شد که میوهی آن را بدهند». این قوم چه کسانی بودند؟ روشن است که منظور حضرت عیسی (ع) این بود که یهود دیگر قوم برگزیدهی خدا نیست. در خلال این چند ماه مطالعه هم پی برده بودم که مسیحیان را هم نمیتوان آن قوم برگزیده دانست. پس لابد راه دیگری هم وجود داشت که من تا آن زمان به آن توجهی نکرده بودم.
داشتم در عهد عتیق به دنبال سر نخی میگشتم که مقصود از این قوم را برایم روشن کند. به کتاب پیدایش، باب 49، آیهی 10 رسیدم که یاد ماجرایی در دوران دانشجوییام در رشتهی الهیات تطبیقی افتادم. در آن ایام روزی در کلاس به همین آیات رسیدیم که لحظات آخر عمر حضرت یعقوب (ع) و پیشگویی او دربارهی فرزندانش را بیان میکند. در آیهی 10 آمده است: «عصای سلطنت از یهودا دور نخواهد شد تا شیلو که همهی قومها او را اطاعت میکنند، بیاید.» این پیشگویی در نظر من ارتباط نزدیکی با همان قومی داشت که عیسی (ع) از او سخن گفته بود.
آن روز از استاد فاضلمان پرسیدیم منظور از «شیلو» چه کسی است. او پاسخ داد: «شیلو پیامبر ناشناخته است. بسیاری از مسیحیان او را همان عیسی (ع) میدانند، ولی او عیسی (ع) نیست.» بعد هم اطلاعات مختصری دربارهی این پیامبر ناشناخته به ما داد، از جمله اینکه معنای نامش «صلح» است و شبیه موسی (ع) خواهد بود. استاد اضافه کرد که البته آن پیامبر از قوم یهود نیست، بلکه از برادران آنهاست و در این مورد به کتاب تثنیه، باب 18، آیات ، 15، 18 و 19 استناد کرد. مقایسهی دوبارهی قرآن و کتاب مقدس دربارهی این موضوع، من را بیشتر در هم برد، چون دریافتم که این پیامبر خدا، که در سراسر کتاب مقدس از او یاد شده، همان حضرت محمد (ص) است. نمیدانید چقدر از این انکار واقعیتها ناراحت و از کشف این حقیقت خوشحال شدم.
من از کودکی به شخصیت حضرت ابراهیم (ع) علاقهی خاصی داشتم. با این حال، در همان دوران کودکی به خاطر مطالب کتاب مقدس دربارهی حضرت اسماعیل (ع) ناراحت میشدم. سرانجام، این معما با هدایت فراگیر خداوند برایم حل شد و به ویژه وقتی شگفتزده شدم که فهمیدم شیلو، بزرگترین پیامبر، از نسل حضرت اسماعیل (ع)، همان پیامبر طرد شده در تورات، است. حضرت داود (ع) در مزامیر و حضرت عیسی (ع) کار خدا را «شگفتانگیز» خوانده بودند و حالا کار خدا در چشم من هم شگفتانگیز بود.
انتخاب
دیگر نمیتوانستم خود را از این هدایت الهی محروم نگه دارم. باید هر چه زودتر وفاداری خود را به خدا و «پیامبر برگزیده»اش حضرت محمد (ص) نشان میدادم.با مطالعهی بیشتر کتاب مقدس دیدم که پیشگویی این کتاب دربارهی نقاط مشترک آن پیامبر با حضرت موسی (ع) هم کملاً درست است. آن زمان توانستم یازده شباهت مهم بین این دو پیامبر پیدا کنم و از این بابت به وجد آمدم. بعدها با مطالعهی عمیقتر قرآن و سیرهی پیامبر (ص) محبتی عمیق به این پیامبر بزرگ الهی پیدا کردم.با این وجود، انتخاب اسلام از سوی من بیتردید بر پایه فهم من از عبارات شهادتین صورت گرفت. به این معنی که دریافتم محال است بدون پیروی از پیامبر اکرم (ص) بتوانم بندگی خدا را به جا آورم و به علاوه، محال بود که بدون رحمت و عنایت خداوند بتوانم نسبت به پیامبر (ص) معرفت پیدا کنم.
حمد و سپاس به درگاه خداوند بلند مرتبه و درود بر پیامبر اعظمش محمد (ص) و خاندان پاک او.
پیامآور امین
«معصومه (دایانا) بیتی» تازه مسلمان آمریکایی سالم رسیدن دین به دست ما را مدیون مجاهدتهای پیامبر خاتم (ص) میداند: «به نظر من همهی تازه مسلمانان باید اعتراف کنند که پیامبر (ص) در هدایت آنها نقش داشته است. شاید برخی تازه مسلمانان همان اول کار این موضوع را درک نکنند، ولی بدون شک این هدایت را مدیون پیامبر (ص) هستند. هیچ یک از ما، چه مسلمانزاده باشیم و چه نباشیم، بدون نقشآفرینی پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) در تبلیغ و حفاظت از حق، نمیتوانستیم به دین صحیح و دستنخورده دست پیدا کنیم و همه گمراه میشدیم.»
معصومه رسالت پیامبر (ص) در جریان غدیر را از نمونههای نقشآفرینی ایشان در حفظ دین میداند: «پس از حجة الوداع این آیه بر پیامبر (ص) نازل شد: «ای پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است کاملاً (به مردم) برسان و اگر نکنی، رسالت او را انجام ندادهای و خداوند تو را از (خطرات احتمالی) مردم نگاه میدارد ...» (مائده:67) پیامبر (ص) دریافت که باید جایگاه امام علی (ع) پس از خود را به عنوان سرچشمهی هدایت و هادی امت برای مردم تبیین کند و این مأموریت را به خوبی انجام داد. به محض اینکه پیامبر (ص) امام علی (ع) را به جانشینی خود منصوب و معرفی کرد، این آیه نازل شد: « امروز دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تکمیل نمودم و اسلام را به عنوان آیین (جاودان) شما پذیرفتم ...» (مائده:3) به نظر من اگر پیامبر (ص) حضرت علی (ع) را به طور قاطع به جانشینی خود منصوب نمیکرد، پیام خدا را درست ابلاغ نکرده بود. در آن صورت، مردم زمانهی ما به پیام الهی دسترسی نداشتند، چون راههای ابلاغ پیام، یعنی اهل بیت (ع) بین ما و پیامبر مسدود شده بود. امروز هر کسی که اسلام را میپذیرد فقط به این دلیل است که پیامبر (ص) توانست این پیام را بی کم و کاست به ما برساند. هر تازه مسلمانی توفیق شنیدن حداقل بخشی از این پیام را پیدا میکند. در واقع، رسیدن این پیام به نسلهای امروز، تنها امید رستگاری و تنها مایهی هدایت حقیقی ماست. این همان ریسمانی است که قرآن میگوید باید به آن چنگ بزنیم: «و همگی به ریسمان خدا چنگ زنید، و پراکنده نشوید! و نعمت (بزرگ) خدا را بر خود، به یاد آرید که چگونه دشمن یکدیگر بودید، و او میان دلهای شما، الفت ایجاد کرد، و به برکت نعمت او، برادر شدید! و شما بر لب حفرهای از آتش بودید، خدا شما را از آن نجات داد؛ اینچنین، خداوند آیات خود را برای شما آشکار میسازد، شاید هدایت شوید.» (آل عمران:103) این آیه برای تازه مسلمانان معنای خاصی دارد، چون ما آن نعمت الهی را به طور خاص احساس میکنیم که در میان اقیانوسی از مردمان گمراه، هدایت شدهایم. از این رو، ما تازه مسلمانان به طور خاص سپاسگزار خداوند، پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) هستیم. در واقع، این سپاسگزاری تنها مختص به تازه مسلمانان نیست، بلکه هر کسی که بهرهای از هدایت الهی دارد، باید سپاسگزار آنان باشد.»
موضوعات مرتبط: